سفرت سلامت

الان که دارم توی ذهنم دنبال کلمه می گردم تا کنار هم بچینم و احساسمو برات روی کاغذ بیارم می دونم تا چند روز دیگه جایی هستی که خورشید زودتر از اینجا در آغوشت می گیره و شب چادر مخمل سیاهشو زودتر روی سرت می کشه. می دونم تا چند روز دیگه چشمت به جای خشت و خاک کویر، پر میشه از آب و جنگل. شاید وقتی این جمله ها رو می خونی، دیدار بعدیمون به روزها و ماه ها بعد موکول شده باشه و به گمونم کنار اومدن با این موضوع چنان سخته که فقط شادی اینکه رفتی دنبال آرزوهات باعث میشه بتونم جلوی اشکامو بگیرم.
خواهر قشنگم شاید ندونی تو بهترین دوست و مورد اعتمادترین هم صحبتم بودی. همیشه تلاش و پشتکارتو تحسین می کردم. بیشتر از خودت به توانایی هات ایمان داشتم و مطمئن بودم وقتی چیزی رو بخوای دیر یا زود بهش می رسی و همیشه می رسیدی. بیش از چیزی که تصور کنی نبودنت احساس خواهد شد، حتی از همین لحظه جای خالیت به در و دیوار خونه دهن کجی می کنه.
راستشو بخوای بین همه ی آرزوهای خوبی که برات داشتم هیچ وقت آرزوی کوچ برات نکردم. چون دلم نمی خواست از اینجا بری. دروغ چرا؟ هر وقت می دیدم از رفتن منصرف میشی خوشحال میشدم. هرچند هنوز باورش برام سخته که دیگه زیر آسمون یک کشور نیستیم و با اینکه با قلبم ناراحتم که انگار به اندازه ی چندین سال نوری ازم دوری ولی با مغزم برات خیلی خوشحالم که به چیزی که همیشه دنبالش بودی رسیدی و آینده ی درخشانی رو برات آرزو می کنم. می دونم کسی که جرات عبور از ساحل امنش رو داشته باشه، روزی ناخدای کشتی زندگی خودش در اقیانوس معنا و چیستی زندگی میشه و تو همیشه این جرات رو داشتی و همین تو رو بی نظیر می کنه.
شاید دیگه نتونیم باهم زیاد سفر بریم، نتونیم باهم بخندیم، نتونیم باهم دعوا کنیم، نتونیم باهم لوس حرف بزنیم و کنار هم خاطره بسازیم ولی از صمیم قلب آرزو می کنم با همسر عزیزت سفرهای زیادی برید، دنیا رو بگردید و خاطره های قشنگی کنار هم و برای هم بسازید. آرزو می کنم همیشه راهتون به سوی خوشبختی باز باشه و هر آنچه از نیکی آرزو می کنید با تمام وجود لمسش کنید.
یادت باشه تو همیشه برای من ... ای! بی نهایت دوستت دارم و از هرچیز بهترینش رو برات از خدا می خوام.

به تاریخ آخرین روز تابستان ۱۴۰۲

* خواهرم فردا ان شاالله برای همیشه از ایران می ره و چقدر سخت بود براش در آخرین نامه از احساساتم و اینکه از الان چقدر دلتنگش میشم بنویسم.

  • میس واو

گاه نوشت های صورتی من!

من این حروف نوشتم چنان که غیر ندانست تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی

اینجا دختری می نویسد که نمی داند...
♢ خوب است با عادت های بد، یا بد است با عادت های خوب.
♢ آرام است، بعضی وقت ها شلوغ، یا شلوغ است بعضی وقت ها آرام.
♢ شاد است، بعضی وقت ها غمگین، یا غمگین است بعضی وقت ها شاد.
♢ شجاع است، بعضی وقت ها ترسو، یا ترسو است بعضی وقت ها شجاع.
♢ عاشق است، بعضی وقت ها فارغ، یا فارغ است بعضی وقت ها عاشق.
اینجا دختری معمولی از لحظه ها و افکارش می نویسد.

♤ به منظور دنبال شدن، نوشته هامو دنبال نکنید. دنبال کردن نوشته های هرکس کاملا سلیقه ایه.
Designed By Erfan Powered by Bayan